پدر وی گرچه از شمار رهبران ی واقعی نبود ، درست مثل دزینیوری‌های دیگر یکی از طرفداران ابدی حزب محافظه‌کار و طرفدار دولت بود . این مرد با هرگونه نوآوری و ابداع سر دشمنی داشت ، و با افراد واقعاً مستضعف و مستأصل جامعه که خواستار حقوق جدیدی بودند و می‌خواستند در اقتصاد سهم عادلانه‌ای داشته باشند مخالف بود . نسبت به افراد بی‌نام و نشان بدگمان بود ، از سرسپردگان نظام قدیم بود و آماده برای فداکاری در راه هر چیزی که آن‌را مشروع و مقدس می‌شمرد . این مرد بی‌آنکه تمایلات دینی خاصی داشته باشد ، روش دوستانه‌ای نسبت به کلیسا در پیش گرفته بود . هرچند که حس عدالت‌خواهی ، خیرخواهی ، خیراندیشی و یاری‌رساندن به دیگران در او از بین نرفته بود ولی با تلاش کشاورزان مستأجر که می‌کوشیدند وضعشان را سر و سامان بدهند مخالفت اصولی خاصی نشان می‌داد . این مرد را عادت بر این بود که سنگدلی و خشونتش را با برنامه‌ها و شعارهای حزبش توجیه می‌کرد . در حقیقت اعتقادات و درونبینی ، او را برنمی‌انگیخت بلکه در عوض سرسپردگی و ایمان کور به طبقه‌اش و به سنت‌های خانوادگی‌اش ، او را به این کارها برمی‌انگیخت . این روحیه با بزرگواری و احترام به بزرگواری و شرافت و همچنین نفرت زیاده از حد به هر چیز نو ، پیشرفته و معاصر همگام و هم‌پا شده بود .
بازی مهره‌ی شیشه‌ای ( هرمان هسه )

مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها