تجارت نه تنها پول را وسیله‌ی عمومی مبادله و پرداخت می‌کند ، نه تنها آن را شکل مطلوب دارایی می‌گرداند ، بلکه آن را بکار می‌اندازد و با بکار بردنش در تدارک مواد ، ابزار و انباشت انبارها و نیز همچون شالوده‌ای برای معاملات اعتباری و بانکی ، آن را بهره‌زا می‌کند . همه‌ی اینها نشانه‌های ویژه‌ی دید سرمایه‌داری درباره‌ی زندگی را به بار می‌آورند . منقول بودن دارایی و سهولت مبادله ، معامله و انباشت آن ، افراد را از محیط زادگاهی و از موضع اجتماعی‌شان که در آن بوجود آمده بودند بطور روزافزونی رها می‌سازد .
آنها از یک طبقه‌ی اجتماعی به طبقه‌ی دیگر آسان‌تر ارتقاء می‌یابند ، و از تحمیل نحوه‌ی اندیشه و احساس شخصی خود بر همقطاران‌شان لذّتی متزاید حاصل می‌کنند . پول که اندازه‌گیری ، مبادله و تجرید ارزش را ممکن کرده ، دارایی را فاقد شخصیت و خنثی می‌سازد . او عضویت در گروه‌های اجتماعی گوناگون را وابسته می‌کند به عامل پیوسته متغیر ، مجرد و فاقد شخصیتِ در دست داشتن مبلغ و مقدار لازم سرمایه . بدینسان از لحاظ اصولی قید و بندهای قشرهای اجتماعی منسوخ می‌شود . همینکه حیثیت اجتماعی با مبلغ پولی که در اختیار باشد تغییر کند ، انسان‌ها به سطح رقیبان اقتصادی ساده‌ای تنزل می‌کنند ، و وقتی بدست آوردن این نوع دارایی معلول موهبت‌های فردی ، هوش ، حس سوداگری ، کاسب‌منشی و قدرت ترکیب باشد ، نه نسب و طبقه و یا امتیاز ، فرد به حیثیتِ خودساخته نائل می‌شود و ارزش تعلق داشتن به گروه اجتماعی خاص کاهش می‌یابد . خلاصه ، بجای کیفیت‌های نامعقول نسب و نژاد ، خصلت‌های ذهنی منشاء حیثیت می‌گردد .
اقتصاد پولی شهرها کل نظام اقتصادی ارباب‌سالاری را به زوال تهدید می‌کند .
تاریخ اجتماعی هنر ( آرنولد هاوزر )

مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها