. آشوربانی‌پال که از نتیجه‌ی ناقص این جنگ ناراضی بود ، برای بهانه‌ی مجدد ، تام‌ماریتو خائن را به عیلام فرستاد و از خوم‌بان‌کالداش ردّ بت نانا و کلدانی‌های مزبور را خواست ؛ چون برای پادشاه عیلام قبول این تقاضا برابر با مرگ بود ، از ردّ آن امتناع کرد .
آشوری‌ها وارد شوش شده و آنچه دلشان می‌خواست کردند ، ثروت و بت‌های معابد عیلام را به نینوا بردند ، مردم را کشتند و استخوان پادشاهان و سرداران عیلام را از گور بیرون آوردند و به نینوا فرستادند ! چنانکه حزقیل پیغمبر در تورات درباره‌ی سقوط عیلام می‌گوید : "این است عیلام و تمام جمعیت آن در اطراف قبرهای آنان ، همگی کشته شدند ، و همه از دم شمشیر گذشتند !"
باری مجسمه‌ی نانا رب‌النوع ارخ را که ۱۶۳۵ سال در تصرف عیلامی‌ها بود ، آشوری‌ها به شهر ارخ باز فرستادند . خوم‌بان‌کالداش که گریخته بود دستگیر شد و آشوربانی‌پال منتهای کامیابی خود را در این دید که او و تام‌ماریتو را که پادشاه سابق عیلام بود به عرابه‌ی خود ببندد و مجبورشان کرد که عرابه‌ی سلطنتی را تا معبد آشور و ایشتار بکشند ! این است ترجمه‌ی کتیبه‌ی آسوربانی‌پال درباره‌ی فتح و انقراض عیلام :
"خاک شهر شوشان و شهر ماداکتو و شهرهای دیگر را تماماً به آشور به توبره کشیدم و در مدت یک‌ماه و یک‌روز کشور عیلام را به‌تمامیِ عرض آن جاروب کردم . من این کشور را از عبور حشم و گوسفند و نیز از نغمات موسیقی بی‌نصیب ساختم و به‌درندگان و مارها و جانوران کویر و آهوان اجازه دادم که آن‌را فروگیرند ."
تمدن عیلام⁰ - عیلامی‌ها یک‌نوع تمدن خاص داشتند و خطی برای خود ترتیب داده بودند ، ولی هیچ‌گاه نتوانستند از حال ملوک‌الطوایفی بیرون آیند ، چنانکه همیشه قسمت کوهستان آن مستقل یا نیمه‌مستقل بود ؛ باوجود آن عیلامی‌ها در مدت چندهزارسال قومیت خود را در برابر اقوامی نیرومند چون سومری‌ها ، آکدی‌ها ، بابلی‌ها و آشوری‌ها حفظ کردند . و سرانجام از جهت اختلاف داخلی و جنگ‌های خانگی از دشمن خود آشور شکست خورده از صفحه‌ی روزگار برافتادند . موّرخان قدیم چیزی درباره‌ی آنان نمی‌دانستند ، وگرنه استرابون نمی‌نوشت : "کورش پایتخت خود را در شهر شوش قرار داد ." در مال‌میر بختیاری و شگفت‌سلمان (۱۶ فرسنگی شرق شوشتر) آثار بسیاری از عیلامی‌ها دیده می‌شود . در اینجا حجاری‌های برجسته با خطوط میخیِ شوشی و انزانی (زبانِ عیلامی‌ها) بسیار یافته‌اند که به‌قول محققان این آثار مربوط به قرن ۱۲ و ۱۳ قبل از میلاد است .
ایران در عهد باستان ( جواد مشکور )

⁰تمدن عیلام در حوزه‌ی رود کارون بوجود آمد و کشور عیلام از این سرزمین‌ها تشکیل یافته بود : خوزستان ، لرستان ، پشتکوه و کوه‌های بختیاری ، حدود آن از غرب دجله ، از شرق قسمتی از پارس ، از شمال راهی که از بابل به همدان می‌رفت و از جنوب از خلیج فارس تا بوشهر ؛ شهرهای عمده‌ی آن عبارت از : شوش در نزدیکی اندیمشک و ماداکتو در ساحل رود کرخه و خایدالو که در جای خرم‌آباد کنونی بوده و دیگر اهواز بود . کلمه‌ی عیلام به معنی کوهستان است . اهالی عیلام دولت خود را انزان‌سوسونکا می‌خوانده‌اند . نژاد این قوم هنوز به‌خوبی معلوم نیست ، ساکنان اولیه‌ی آن‌را از نژاد سیاهان دانسته‌اند . قدیمی‌ترین زبان ایشان زبان انزانی بود که به نظر دمرگان در سه‌هزار سال قبل از میلاد متروک شد و پس از آن زبان سومری و زبان‌ها سامی رواج یافت ‌؛ بعد در ۱۵۰۰ ق.م باز زبان انزانی زنده شد ولی کتیبه‌ها به‌ زبان سومری و بابلی نوشته می‌شد .
از مذهب این قوم معلومات کافی در دست نیست . همین‌قدر معلوم است که آنان نیز مانند سومری‌ها عالم را پر از ارواح می‌دانستند و خدای بزرگ را شوشیناک می‌نامیدند . ولی پرستش او فقط به پادشاهان و کاهنان اختصاص داشت ؛ و مکان او در جای متبرکی از جنگل بود .

مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها